Search
Close this search box.

وسواس فکری یا پچ پچ‌های ذهنی

Capture

دقت کردید چقدر از تایم روز ذهن ما سرگردان و آشفته است؟  انگار مدام افکاری به ذهن مان میایند و ما را دائما درگیر می کنند؛ افکاری از جنس پشیمانی یا نگرانی.

پشیمانی از این که چرا در فلان موقعیت چنین حرفی را زدم یا نزدم، چرا در آن زمان آن کار را کردم یا نکردم، چرا فلانی با من آنگونه رفتار کرد و آن حرف را به من زد و…

و یا نگرانی هایی درباره ی آینده مبهم مان ، این آینده می تواند مربوط به چند ساعت بعدمان باشد یا حتی چند سال دیگر.

نگرانی از این که نکند فردا به خوبی از پس مصاحبه کاری ام بر نیایم یا مثلا نکند دوستم برداشت بدی از حرف آن روزم داشته باشد و یا نگرانی هایی از جنس نگرانی از آینده ی غیر قابل پیش بینی مان ؛ نکند بعد از بچه دار شدن نتوانم مادر یا پدر خوبی برای کودکم باشم یا مثلا نکند نتوانم زندگی مشترک خوبی با همسرم داشته باشم  و …

در واقع منظورمان آن دسته از افکاری است که هرچقدر هم تایم بهشان اختصاص دهیم نمی توانیم جواب مناسبی برایشان پیدا کنیم ؛

حواسمان باشد اصلا نمی خواهم بگویم نه شما صد درصد بهترین مادر یا پدر دنیا می شوید و در زندگی مشترک هم به هیچ عنوان به مشکل بر نمی خورید و بابت فردا هم خیالتان راحت باشد که حتما مصاحبه تان مطلوب پیش می رود ، اصلا نمی خواهم متقاعدتان کنم که قطعا دوستتان دل خور نمی شود و قضاوتی نسبت به شما نخواهد داشت ، اصلا حق با شما ، فرض می کنیم او ممکن است از دست شما ناراحت شود یا مصاحبه هم خوب پیش نرود اما الان سوال مهم این است ، تا الان که مدام این افکار را در ذهن تان تکرار می کردید آیا به آرام تر شدنتان کمک می کرد ؟ آیا به پاسخ قطعی سوال های ذهنیتان می رسیدید ؟ بعد از این همه تایمی که در روز ذهنتان را مشغول رسیدن به جواب های این سوالات بود انرژی و احوال بهتری پیدا کردید یا بیشتر سرگردان و آشفته شدید؟

اگر حالتان بهتر شد و به جواب منطقی سوالاتتان مطابق با شواهد عینی رسیدید، افکارتان افکار نشخوارگونه نبوده، شما با فکر کردن به جنبه های مختلف مسئله و جمع آوری شواهد عینی توانستید حل مسئله کنید و از این بابت به شما تبریک می گویم اما اگر حالتان بدتر شد و سرگردانی و آشفتگی تان بیشتر شد ، اگر به جواب سوالاتتان نرسیدید و خشم و اضطرابتان بیشتر شد بدانید که در تله ی افکار نشخوارگونه افتادید.

داشتن افکار نشخواری چه عواقبی دارد؟

دوست من افکار نشخواری هیچ کمکی به بهبود روند زندگی تان نمی کند فقط انرژی روانی تان را تحلیل می دهد و ظرفیت روانی تان را پر می کند؛ اگر روان مان را مشابه یک لیوان آب در نظر بگیریم و تصور کنیم لیوان پر از آب هست و کافیست کوچک ترین قطره آبی به آن اضافه بشود تا سرریز شود ، این دقیقا اتفاقی است که برای روان مان ممکن است بیفتد ، نشخوارهای فکری ظرفیت روانی ما را تسخیر می کنند به همین جهت کافیست فردی کوچک ترین رفتاری با ما داشته باشد که به مزاق مان خوش نیاید ، لیوان روان مان سرریز می شود به طوری که فرد مقابل ممکن است از شدت پاسخ ما به رفتارش متحیر بشود و حتی خودمان هم بعد از سرازیر شدن هیجانات مان قبول کنیم که رفتار آن فرد واقعا سزاوار این حجم از پاسخ منفی ما نبوده است در واقع آشفتگی های ذهنی و سرگردانی های ناشی از افکار نشخواری فرد منجر شد تا او حتی تحمل شنیدن کوچک ترین صحبت های خلاف میلش را نداشته باشد و در تعاملاتش دچار مشکل شود.

تکرار مداوم افکار و تصاویر ذهنی، مرور دائمی دیالوگ ها و مکالماتی که فرد با دیگران داشته، عدم تمرکز و بی قراری فکری و همچنین مشکلاتی در خواب از جمله چالش هایی است که فرد مبتلا به نشخوار با آن روبرو می شود.

افرادی که مبتلا به نشخوار فکری هستند معمولا نمی توانند به راحتی تصمیم گیری کنند، دائما برای کوچک ترین تصمیماتشان لنگ می مانند و بیشتر به دنبال این هستند که تصمیم گیری را به گردن دیگران بندازند، حتی اگر مستقیما تصمیم گیری را به کسی واگذار نکنند آن قدر نظر خواهی می کنند تا یک نفر بهشان بگوید به نظر من انجام این کار بهتر است و این تصمیم درست تر است و بعد این که مطابق صحبت دیگری رفتار کردند مدام به این فکر می کنند که نکنه کار درستی نبود و در ذهنشان دائما تقصیر آن رفتار را به گردن فردی می اندازند که با او مشورت کرده بودند و در واقع از این طریق احساس گناه شان را کاهش داده و حق به جانب از خود دفاع می کنند، به این شکل که ادعا دارند من چون فلانی هم گفت این رفتار را انجام دادم و این تصمیم را گرفتم .

گاهی برخی افراد هم به این افکار نشخوار گونه به منزله ی انجام کار مفید نگاه می کنند و انگار اگر این کار را انجام ندهند عذاب وجدان می گیرند. مادری را تصور کنید که فرزندش مریض است و مدام به شوهرش می گوید که چرا به فکر این بچه نیستی چرا بچه را دوباره دکتر نمیبری ، چرا اصلا حواست به بچه نیست ، چرا انقدر خونسردی ؟ واقعا ادم بی مسئولیتی هستی ، تا کی من فقط باید برای این بچه حرص بخورم . حالا اگر از این مادر بپرسیم که چرا خودت بچه رو مجدد دکتر نبردی پاسخ میدهد اخه شوهرم شیفت هست و من تنها که نمی توانم بچه را دکتر ببرم ،حتما باید او هم باشد ، در واقع الان مادر هم کار مفیدی برای کودک انجام نداد جز این که مدام افکار نشخوار گونه را در ذهنش پرورش داد و با غر زدن خواست تا پدر را وادار به انجام کار مفیدی برای کودک بکند .

آیا افکار نشخوارگونه قابل کنترل هستند؟

برخلاف تصور عام که فکر می کنند افکار نشخوارگونه قابل کنترل نیست مطالعات نشان می دهد که این طور نیست ، ذهن انسان قابلیت انعطاف پذیری شناختی دارد به این معنا که ما می توانیم ذهن مان را از فکر بر روی مسئله ای به مسئله ی دیگری تغییر جهت دهیم و در نتیجه کنترل و هدایت افکار ذهن مان را به دست بگیریم؛ تمرین های مشخصی برای افزایش انعطاف پذیری ذهن وجود دارد که به ما کمک می کند تا راحت تر کنترل این افکار را به دست بگیریم .

کنترل افکار نشخوارگونه چه اهمیتی دارد؟

زمین گِلی رو تصور کنید که یک ماشین از رویش رد می شود و جای رد و شیارهای ماشین روی زمین باقی می ماند ، ماشین بعدی شیار ها را عمیق تر و سفت و سخت تر می کند و هرچه بیشتر ماشینی از رویش رد شود آن شیار ها عمیق تر می شوند ، ذهن ما هم به همین شکل است ؛ زمانی که یک فکر معیوب و نشخوار گونه را در ذهن مان تکرار می کنیم سیناپس های مغزی شکل می گیرد و مجموعه ای از این سیناپس ها شبکه های عصبی را تشکیل می دهد ، هربار که آن افکار معیوب و نشخوارگونه تکرار شود ، سیناپس های قبلی هم مجددا برقرار شده و شبکه عصبی شکل گرفته در مغزمان قوی تر می شود و به مرور اون سبک افکار در ذهن مان تبدیل به عادت می شود و ما به وجود آن افکار سمی عادت می کنیم و مدام درگیرش می شویم؛ اما نکته بسیار حائز اهمیت این است که مغز ما دارای قابلیت نوروپلاستیسیتی است، به این معنا که ما می توانیم با آگاهی و تغییر دادن سبک فکرمان سیناپس ها ودر نهایت شبکه مغزی جدیدی در مغزمان ایجاد کنیم و با تکرار سبک فکری جدید آن افکار را در ذهن مان تثبیت کرده و متعاقبا احساس و هیجانات مثبت تری را هم تجربه کنیم.

دنیا نهضت – کارشناسی ارشد روانشناسی

مقالات مرتبط