Search
Close this search box.

زمانی برای بودن با خودمان

stress-relief-distanced-self-talk-psychology-crop-1607884862-1920x1006-1-62ab8e42bb44867d2a0d6eb2

گاهی اوقات ما بعد از مدت ها در جمع بودن، نیاز به اندکی تنهایی و خلوت گزینی داریم تا بتونیم به خودِ درون مون نزدیک تر بشیم ، نیاز داریم به سکوت؛به این که دور از قضاوت ها ، بحث ها ، انتظارات و درخواست های دیگران ، خودمون باشیم و خودمون .این نیازمون به تنهایی ، نه ربطی به درونگرا بودن یا نبودن مون داره و نه به انزواطلبی و گوشه گیری مون .ما فقط نیاز داریم از وقت گذرونی با خودمون لذت ببریم، نیاز داریم خود درون مون رو بشنویم ، حسش کنیم ، درکش کنیم .

یک جمله ی قشنگ تو کتاب تکه هایی از یک کل منسجم آورده شده بود؛ امنیت خونه رو افراد داخل اون به وجود میارن و جسم هم خونه ی ذهن  ماست.

خوب که فکر می کنم، راست می گه.جسم ما هم خونه ی ذهن مونه، خونه ای که هرچقدرم زیبا باشه ، هرچقدرم که بهش برسیم و برای بهتر بودنش تلاش کنیم تا زمانی که ذهن مون منسجم و امن نباشه آرامش رو حس نمی کنیم.

جسم ما هم مثل همون خونه زمانی به آرامش می رسه که ذهن مون آروم باشه و احساس رضایت ،درونی باشه .

دیدید زمان هایی که سعی داریم با تایید طلبی از دیگران، با راضی نگه داشتن دیگران، با گذشتن از خواست خودمون برای جلب توجه دیگران به اون امنیت روانی دست پیدا کنیم؛

اما با وجود تمام تلاش هامون موفق نمی شیم.موفق نمی شیم، به آرامش نمی رسیم ، بازهم بی قرار و بی تاب میمونیم چون محتاج باقی موندیم.تا زمانی که محتاج و چشم انتظار توجه، تایید و تقدیر دیگری باشیم، حال خوب مون را به حوصله ی دیگران گره زدیم .

حال خوب مون رو در گرو این قرار دادیم که آیا امروز فلانی حال و حوصله ی تعریف و تمجید و تایید کردن ما رو داره یا نه ؟!اگر خودمون برای وجودمون و روح و روان مون کاری نکنیم و چشم امیدمون به دیگری باشه بدجور زندگیمون رو باختیم.

دوست من

هیچ کس در این دنیا آفریده نشده که مراقب روح و روان من و تو باشه، دائم دست نوازش بر سر احساسات مون بکشه و دربست پاسخگوی نیاز های ما باشه؛حتی اگر روابطی رو هم برای تسلی روح و روان مون انتخاب می کنیم، حواسمون باشه رابطه جای باج دادن به ما یا دیگری نیست ، تلاش دوجانبه نیاز داره ،رابطه اگر رابطه ی سالمی باشه کمک می کنه، هم به ما هم به شریک عاطفی مون تا در کنار هم، تا با کمک هم، تا با همراهی هم برای رسیدن به خواسته‌هاو نیاز هامون تلاش کنیم و جفت مون به مطلوب مون برسیم نه یکی فدای دیگری بشه.

پس بهتر است:

حواسمون باشه مسئول اصلی این زندگی، خودمونیم و خودمون. اونی که باید اول از همه هوامون رو داشته باشه و برای پر کردن خلاءهای زندگیمون تلاش کنه و بجنگه خودمونیم و خودمون.

حواسمون باشه رابطه هامون رو با توقع های بی جا و نادرست به تباهی نکشیم. حواسمون باشه دوست مون، شریک عاطفی مون و به طور کلی اطرافیان مون کنار ما بودن رو انتخاب نکردن که ما مدام بابت توقعاتمون سرزنش شون کنیم.

حواسمون باشه مسئولیت زندگی مون ، انتخاب هامون و اشتباهات مون رو بپذیریم .قرار نیست اشتباه نکنیم، قرار نیست همیشه بهترین انتخاب ها رو داشته باشیم، قرار نیست همیشه با هرکس مهربون باشیم، قرار نیست همیشه حوصله داشته باشیم و همیشه در برابر دیگران سکوت کنیم؛ قرارِ انتخاب کنیم، قرارِ تصمیم بگیریم و مطابق صلاح دیدمون در موقعیت های مختلف رفتار کنیم.

حواسمون باشه هر انتخابی که داشتیم، هر تصمیمی که گرفتیم و هر رفتاری که کردیم مسئولیتش با ماست. حق نداریم بعد از رفتارمون مسئولیت عواقب رفتارمون رو به گردن دیگری بندازیم. ما فقط حق داریم تا اونجایی که می تونیم مسئولیت اتفاقات قابل کنترل زندگی مون رو به دست بگیریم و هر چه که خارج از کنترل مون بود را رها کنیم.

باید یاد بگیریم جسورانه انتخاب کنیم، تصمیم بگیریم، رفتار کنیم و در نهایت خودمون باشیم .خودمون بودن کار راحتی نیست ، مخصوصا اگر دائما غرق رابطه هایی باشیم که وجود ما رو به شرطه ها و شروطه ها می خواهند …

رابطه هایی که عشق و محبت در اون ها بی قید و شرط نیست و مدام ما رو وادار می کنن مطابق میل و آرزوی دیگری رفتار کنیم ،رابطه هایی که ما رو وادار می کنن مدام به فکر آدم خوبه بودن داستان باشیم … این رابطه می تونه رابطه با شریک عاطفی مون یا دوستان و خانواده مون باشه .چه فرقی می کنه وقتی نتیجه اش از دست دادن خودمون باشه .

اصلا خیلی اوقات به خودمون میاییم و می فهمیم ما اصلا نمی دونیم خودِ درون مون چی می خواد؟ چی خوشحالش می کنه؟ از نظرش چی درسته و چی غلط ؟!

خیلی اوقات ما اونقدر درگیر درست و غلط هایی که برامون تعیین کردن شدیم که خودمون هم نمی فهمیم که آیا فلان درست واقعا از نظر ماهم درسته یا چون همه میگن ما هم این طور فکر می کنیم؟!!!خیلی اوقات ما بی مکث همرنگ جماعت شدیم؛ آخه می دونی مخالف جمع رفتار کردن عواقب داره؛ ممکن ما رو از تایید و تحسین بقیه محروم کنه .یا حتی خیلی اوقات انواع برچسب های مختلف هم بهمون بچسبونه .وای به روزی که حال خوب و احساس ارزشمندی ما هم به این تایید و تمجیدها گره خورده باشه.ما آدما اگر یه تایمی رو به تنها بودن با خودمون اختصاص ندیم ، بیشتر عمرمون رو مطابق سلیقه و افکار اطرافیان مون انتخاب می کنیم ، تصمیم می گیریم و رفتار می کنیم .

انتخاب ناآگاهانه ، تصمیم ناآگاهانه و رفتار ناآگاهانه 

رفتارهای ناآگاهانه باعث میشه مسئولیتی هم در قبالش بر دوشمون احساس نکنیم و همین میشه که وقتی به بن بست می رسیم ، وقتی اشتباه می کنیم و بازخواست میشیم دنبال مقصری می گردیم که مسئولیت رفتارهای ناآگاهانه مون رو به گردنش بندازیم، حقم داریم چون بدون این که بفهمیم و آگاه باشیم تصمیم گرفتیم و انتخاب کردیم.

ما آدما به زمان نیاز داریم،زمانی برای تنها بودن .زمانی برای مستقل اندیشیدن .زمانی برای فارغ از قضاوت ها فکر کردن و انتخاب کردن .ما حق داریم قبل از پذیرش، در برابر بایدها و نبایدهای اطرافیان مون پرسشگر باشیم .ما حق داریم با همه ی اطرافیان مون متفاوت باشیم .ما حق داریم خودِ، خودِ خودمون باشیم .

دنیا نهضت – کارشناسی ارشد روانشناسی

مقالات مرتبط